ثبت لحظات!
اینجانب درست در همین لحظه،همین ساعت و ثانیه رسما فارغ التحصیل شدم.
پیش به سوی عشق و حال و ورزش و فیلم و کتاب و کارای رنگی رنگیی:)))
اینجانب درست در همین لحظه،همین ساعت و ثانیه رسما فارغ التحصیل شدم.
پیش به سوی عشق و حال و ورزش و فیلم و کتاب و کارای رنگی رنگیی:)))
چقدر اینکه شاهد خاطره شدن آدم های زندگیت باشی سخت است...که بدانی این خداحافظی آخر است.
«اغلب بهترین قسمت های زندگی زمانی بوده اند که هیچ کاری نکرده ای و نشسته ای درباره ی زندگی فکر کرده ای.
منظورم این است که مثلا می فهمی همه چیز بی معناست.بعد به این نتیجه می رسی که خیلی هم نمی تواند بی معنا باشد،چون تو می دانی بی معناست و همین آگاهی تو از بی معنا بودن تقریبا معنایی به آن می دهد...میدانی منظورم چیست؟بدبینی خوش بینانه...»
-از کتاب عامه پسند نوشته ی چارلزبوفسکی-
کاغذ و خودکارت را بگذار جلویت.اسم آدم های زندگیت را یکی یکی بنویس.
حسادت می کند...خط بزن.
خوبی هایت به چشمش نمی آید...خط بزن.
جنس مخالف را به تو ترجیح می دهد...خط بزن.
برای رسیدن به اهداف دیگر حاضر است از تو بگذرد...خط بزن.
وقتی تنهاست یاد تو می افتد...خط بزن.
پشت سرت حرف می زند...خط بزن.
مکث نکن،فقط خط بزن.
نترس که تنها شوی،تنهایی به حضور این آدم ها در زندگیت شرف دارد.
شروع کن...
اضافی ها را خط خطی کن...
تو مجبور به پذیرش هیچ کس در زندگیت نیستی.
دنیای اطرافت را از نو بساز.
شاید تنها بمانی،ولی مهم نیست...دنیای تنهایی تو،باز هم زیباتر از دنیای پر از آدم های اضافی در زندگیت خواهد بود.
پاورقی:با اقتباس از مطلبی که خوانده بودم!
پاورقی دو:نظر شخصی خودم اصلا این نیست،البته آدم هایی که جز ویژگی های بالا کارکرد دیگری در زندگی تان ندارند را باید با همین قاطعیت دور بیاندازید ولی بعضی ها را هرکاریشان هم کنیدجزئی از شما هستند،یا جزئی از اجزای شما،یا جزئی از اجزای اجزای شما...:))