سرناد

«ما در ایستگاهی که قرار بود با خودمان سفر کنیم همسفر شدیم و خودمان را ترک کردیم»

خوب-حالی

/ بازدید : ۸۹

اونجایی ایستادم که باید یه بار دیگه خودمو به خودم و دنیای اطرافم ثابت کنم. همه چیز در حال تغییره ، یه تغییر حال خوب کن.

دوست دارم بازم باور داشته باشم که از پس هر کاری بر میام. دوست دارم باور داشته باشم که تلاش تنها و فقط تنها راه حل تضمینی موفقیته. دوست دارم باور داشته باشم که پرهوشم، که خدا سخاوتمندانه به من موهبت "هوش" رو بخشیده.

"باور" من به خودم، به زندگی، به هدفم میخواد از همون جاهایی که شاخ و برگش شکسته بود جوانه بزنه. و من این حال خودمو خیلی دوست دارم، این آسیب پذیری امیدوارانه، این اشتیاق رنگ پریده، این ذره ی کوچیکِ معلقِ درخشنده ی "اطمینان" توو کهکشان بی فروغ شک و ابهام که میخواد یه ستاره بشه و کسی نمیدونه رو، خیلی دوست دارم.

اینجایی که هستم طبقه ی نهم یه برج سفیده، دیوار رو به روم همش شیشه ایه و کل تهران زیر پامه. از اینجا هوای مه آلود و محو شدن افق شهر توو آلودگی شاعرانه است. هر چند دقیقه یکبار یه هواپیما از جلوم رد میشه. یه نخل ماداگاسکارم گوشه ی دیوار شیشه ای گذاشتن. از همه رویایی تر هم پرتوهای نوریه که توو اتاق افتاده. نور ملایم و گرمای آفتاب دلپذیره و همه ی این فضا، امیدوار شدن و خیال پردازی کردن رو خیلی آسونتر میکنه.‌ بخاطر همین این لحظه رو خیلی دوست دارم.

نمیدونم زندگی سال بعد میخواد منو با خودش به کجا ببره. اما دوست دارم از دنیای هرکسی که گذر کردم واسم یه دوست همیشگی بشه. دوست دارم یه شبکه ی بزرگ قابل تکیه داشته باشم و خودم هم یکی از آدمای قابل تکیه توو دنیای هیجان انگیز و رونده ی تکنولوژی باشم. دوست دارم از پیله ی خودم بیام بیرون. دیده بشم.

                           ماداگاسکار

نویسنده : shaqayeq ۲ نظر ۱ لایک:) |
About Me
چیزی دارد تمام می شود،
چیزی دارد آغاز می شود،
ترک عادت های کهنه
و خو کردن به عادت های نو
این احساس چنان آشناست که گویی هزاران بار
زندگی اش کرده ام
می دانم و نمی دانم!!

«خلاقیت به خرج دادن بهتر از
کپی کردن است.خودتان یک بار امتحان
کنید!»
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان