سرناد

«ما در ایستگاهی که قرار بود با خودمان سفر کنیم همسفر شدیم و خودمان را ترک کردیم»

شکست

/ بازدید : ۴۲

اگر ترس از شکست وجود نداشت همین الان چیکار میکردم؟

در جریان یه پادکستی که گوش میدادم به این سوال برخوردم و جوابم خودمو خیلی غمگین کرد. جواب من از ناخودآگاهم اومد،بدون اینکه بهش فکر کنم جوابمو میدونستم.

"بیشتر تلاش میکردم." و فقط همین.

من مهاجرت نمیکردم، واسه ی رفتن به یه دانشگاه خفن دوباره کنکور نمیدادم،توو بورس پول بیشتری نمیذاشتم، لاتاری ثبت نام نمیکردم، من فقط برای رسیدن به ایده ال ترین حالت خواسته هام بیشتر تلاش میکردم. با قدرت تر، با عشق تر.من بیشتر خودمو باور میکردم.همه کارارو بیشتر و بیشتر انجام میدادم. چون هیچکس با بیشتر تلاش کردن،بیشتر باور کردن و با شجاع تر بودن چیزی از دست نمیده.اگر چیزی برای ترسیدن وجود نداشته باشه، اگر احتمال شکست صفر باشه من با صلابت تر و با اطمینان تر قدم برمیدارم.

نویسنده : shaqayeq ۰ لایک:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
About Me
چیزی دارد تمام می شود،
چیزی دارد آغاز می شود،
ترک عادت های کهنه
و خو کردن به عادت های نو
این احساس چنان آشناست که گویی هزاران بار
زندگی اش کرده ام
می دانم و نمی دانم!!

«خلاقیت به خرج دادن بهتر از
کپی کردن است.خودتان یک بار امتحان
کنید!»
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان