سرناد

«ما در ایستگاهی که قرار بود با خودمان سفر کنیم همسفر شدیم و خودمان را ترک کردیم»

زندگی جدید 1

/ بازدید : ۵۴

صبح اولین روز از زندگی جدیدم اصلا اونجوری که فکرشو میکردم اتفاق نیفتاد. اون روز من تمام روز رو فیلم دیدم و خوابیدم و از اون روز تا امروز که دقیقا 23روز گذشته در واقع هنوز اون زندگی رویایی تصوراتم که به امیدش طاقت آورده بودم اتفاق نیفتاده و من هنوز منتظرم . منتظرم نوبت من بشه.

نمیدونم کجا دارم اشتباه میکنم. فکر میکردم درک میشم . فکر میکردم شناخته شدم. فکر میکردم با کسایی همراهم که دنیاشون شکل منه، تفریحاتشون آرزوهاشون طرز فکرشون. اینجوری فکر میکردم چون اینجوری بهم گفته بودن.

احساس تنهایی میکنم، احساس میکنم یه موجود فضاییم که زبونمو این زمینیا نمیفهمن. وقتی رفتارامو میبینن یجوری تعجب میکنن که احساس میکنم یه مشکلی دارم! بعضی وقتا یه حرفایی میزنن و یه سوالایی میپرسن و یه انتظاراتی دارن که شک میکنم اینا تا الان منو میدیدن؟منو،منو،منو،من،من،من،من،من...شخص من، همین من، دقیقا من.

یه سری درسای کلیشه ای اول هر فصل جدید از زندگی آدم از اول برا آدم تکرار میشه. آدما عوض نمیشن. آدما کاری هستن که انجام میدن نه حرفی که میزنن. نمیشه کسی رو عوض کرد.

23 روزه دارم خودم برای خودم تنهایی یه کارایی میکنم، با اینکه خیال من این شکلی نبود.

به شکل واضحی توو اذیتم و دارم تحمل میکنم، فرهنگ "بی ملاحظگی" آدما یا به اصطلاح خودشون "راحت و بی تعارف بودن" آدما رو دارم تحمل میکنم. ولی دیده نمیشم. دیده بشم هم درک نمیشم. فهمیده نمیشم. چرا؟ چون خب "حالا چی میشه اگه..." ، " میگی چیکار کنم؟..." ، " تو درک نمیکنی..."....

کاش همه چی یه شکل دیگه بود. کاش میتونستم برگردم به اتاق آبیم و دنیایی که همیشه داشتم.زندگی با قانونای خودم.جایی که دل خوش کنک کسی نبودم. جایی که مجبور به تحمل کسی نبودم. جایی که مال من بود و هیچوقت استرس نداشتم نکنه یهو کسی بیاد. جایی که آرامش داشتم و کسی مدام به داخلش سرک نمیکشید.

با وعده وعید از دنیای خودم اومدم بیرون بی دنیا شدم. پر از عصبانیتم ، و به خاطر همه چیز متاسفم.

نویسنده : shaqayeq ۰ لایک:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
About Me
چیزی دارد تمام می شود،
چیزی دارد آغاز می شود،
ترک عادت های کهنه
و خو کردن به عادت های نو
این احساس چنان آشناست که گویی هزاران بار
زندگی اش کرده ام
می دانم و نمی دانم!!

«خلاقیت به خرج دادن بهتر از
کپی کردن است.خودتان یک بار امتحان
کنید!»
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان