آدم های حوالی1420
نه از روزی که از آسمان و زمین آتش ببارد و جنگ تک به تک داغ دارمان کند، نه از روزی که زلزله و سیل امان مردم را ببرد ، من بیشتر از همه از روزی می ترسم که آدم ها همه تبدیل شوند به موجوداتی دوپا که عینک های بزرگ کائوچویی می زنند و به دیگرانی که به چشم یک احمق نگاهش می کنند لبخند های فیلسوفانه ی توام با تاسف و ترحم تحویل می دهند.متفکرانی که تووی مغزشان جز آدرس چند سایت حاوی جملات قصار آلبر کامو و فردریش نیچه و ماکس ( و نه حتی خود جملات!!! ) چیزی وجود ندارد.متفکرانی که بزرگ ترین مهارت زندگی شان کپی پیست کردن حرف ها و عکس های نابیست که نه می دانند خالقشان کیست و نه برایشان اهمیتی دارد. و آن لحظه که علامت های انگشت شست را از سایر هم کیشان خودشان دریافت می کنند افتخار آمیز ترین لحظه ی زندگی شان رقم خورده!!
آدم هایی که تووی دنیای مجازی قهوه می خورند و مطابق مد روز عریان می شوند و بزرگ ترین تلاش شان برای آینده ی کشور share کردن متن های حاوی سخنان کوروش کبیر،لینک رای دادن در سایت گوگل برای اینکه خلیج فارس به خلیج عرب تغییر نام ندهد،مدح و ستایش ژاپن و ابراز تاسف برای فرهنگ عقب افتاده ی ایران ،نسبت دادن همه ی بی عدالتی ها به دین و درخواست روابط بی قید و بند (شما بخوانید آزادی) بیشتر است.
آدم هایی که با اعتماد به نفسی که صرفا به خاطر جمعیت اکثریتی که دارند ناشی شده به خودشان اجازه می دهند نسل پدر و مادر ها را به خاطر اینکه نمی دانند واتس آپ و تلگرام چیست امل و عقب مانده نام گذاری کنند . کشاورز و کارگر و هرکسی را که سخت کار می کند به خاطر اینکه سالی دو دست لباس بیشتر استفاده نمی کنند و صاحب فرهنگ غنی و ذاتا ستودنی قناعت و پشتکار هستند به چشم حقارت نگاه کنند و به جوان های هم سن و سال خودشان که فقط درس می خوانند و وقت خودشان را صرف این بیهودگی ها نمی کنند تا آینده ای برای حداقل خودشان بسازند خرخون و اسکل می گویند و سعی می کنند این روحیه ی زیبنده را مذموم جلوه دهند.
تمدن واقعی از آن همان مردمی بود که عبا و قبا می پوشیدند و با الاغ رفت و آمد می کردند،به خدا معتقد بودند و به روزی حلال، از بیکارگی عار داشتند نه از لباس های کهنه .مردمی که هیچ کاری با مجلات مد فرانسه نداشتند و خوب و بد را با هم مخلوط نکرده بودند.به وقتش تووی خیابان می آمدند و فریاد عدالت خواهی سر می دادند و سادگی و ساده زیستی در نظرشان قیمتی ترین گوهری بود که کسی می توانست صاحبش باشد.
اگر پیشرفت و تمدن این است کاش واقعا می توانستیم عقب گرد کنیم و عقب مانده شویم!