سرناد

«ما در ایستگاهی که قرار بود با خودمان سفر کنیم همسفر شدیم و خودمان را ترک کردیم»

سه...دو...حرکت!!

/ بازدید : ۳۸۴

صحنه دست نخورده است.خانم رضایی با همان حالت چهره ، هیکل درشت و چادرش که او را شبیه یک پنگوئن خسته می کند سمت چپ پشت گیت های ورودی ایستاده.سمت راست دو تا نگهبان داخل نگهبانی نشسته اند و روی سکوی بلندی که در روبه رو قرار دارد همان گربه ی سفید-شکلاتی بزرگ نشسته و با چشم هایی که هیچ وقت نفهمیدم چه رنگی هستند به دانشجوهایی که می آیند و می روند زل زده.

من از در وارد می شوم.شماره ی اتاقم را می گویم و هزار و یکجور آیه می آورم که خوابگاهی هستم . "خوابگاهی" بودن دوباره به دایره ی واژگان من برگشته!

تک تک آدم های گذشته دوباره وارد صحنه می شوند.می گویم سلام و می شنوم اتاقت کجاست و می گویم از دیدنت خوش حال شدم و می شنوم اتاق ما هم بیا و این مکالمه بارها و بارها در برخورد با تک تک آدم های قدیمی تکرار می شود.

باز هم روفرشی قرمز جگری و موکت های قهوه ای و یخچال قد کوتاه کپک زده و باز هم بگو مگو ی تخت پایین و تخت بالا...

انگار که کارگردان گفته باشد "کات...یه بار دیگه بریم ، سه، دو ،..." و من یک بار دیگر وارد صحنه شده ام تا فیلم خودم را بازی کنم؛تا فیلم خودم را "درست" بازی کنم.

نویسنده : shaqayeq ۰ لایک:)
یاسی ترین
۲۲ شهریور ۱۱:۱۵
فک کنم سخت باشه 
زندگی کردن با یه عالمه آدم با فرهنگا و تربیتای متفاوت. 
اما صمیمیت‌های زیادی هم شکل میگیره
پاسخ :
سخت هست ولی این همون اتفاقیه که هر روز توو زندگی عادی ما توو محل کار و تحصیل و خونه هم میفته :)
مهران مهرگردون
۲۰ شهریور ۰۰:۰۹
ای وای از این زندگی خوابگاهی...کم کم از خونه دوم داره به خونه اولمان تبدیل میشه...
خوابگاه = تکرار!
همسفر ...
۱۹ شهریور ۲۲:۱۰
بعضی نقش ها هست که "درست" بازی کردنشون سخته و کار هر کسی نیست.بدون که نقشی که خدا به تو داده هم بازی کردنش کار هر کسی نیست و حتما این کارگردان حکیم درون تو چیز هایی دیده که این نقش رو بهت سپرده.پس نا امیدش نکن از خودت و به بهترین شکل ممکن نقشتو بازی کن...جایزه ای که برات ر نظر گرفته شک نکن ارزشش خیلی بیشتر از سیمرغ بلورین و نوبل و این جایزه هاس...موفق باشی همه ی زندگیم...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
About Me
چیزی دارد تمام می شود،
چیزی دارد آغاز می شود،
ترک عادت های کهنه
و خو کردن به عادت های نو
این احساس چنان آشناست که گویی هزاران بار
زندگی اش کرده ام
می دانم و نمی دانم!!

«خلاقیت به خرج دادن بهتر از
کپی کردن است.خودتان یک بار امتحان
کنید!»
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان