مینیمال!
پنجشنبه مهر ۱ ۱۳۹۵، ۰۹:۵۷
/
بازدید : ۲۹۴
دوست دارم بهت پیام بدهم.بگویم:«سلام.»
پیامم را ببینی،جواب ندهی.سکوتت طولانی شود و هر دو تصور کنیم اتفاقی، در یک خیابان خلوت و ساکت در یک قدمی هم با هم رو به رو شده ایم.بعد از آن مکث طولانی نوشته باشی:«سلام».
نوک انگشتانم یخ شده باشد،تپش قلب گرفته باشم و دلم نخواهد آن صفحه ی چت لعنتی را باز کنم.دوست دارم گفته باشم:«چرا؟» و بلافاصله گفته باشم «مهم نیست...».تو مثل احمق ها بگویی «چی چرا؟» و من پوزخند زده باشم.وایفای را خاموش کرده باشم و سریع خوابم برده باشد.
تو تا صبح بیدار مانده باشی و از خودت پرسیده باشی واقعا چرا؟...