سرناد

«ما در ایستگاهی که قرار بود با خودمان سفر کنیم همسفر شدیم و خودمان را ترک کردیم»

مثل رودخونه

/ بازدید : ۴۰۳

 گاهی این طوریه.ظهرا - وقتی همه چیز در گرمای تابستان به خواب رفته- دنیا رنگ دیگه ای میگیره ، شفاف میشه مثل یه رودخونه ، میفهمی که ؟ آدم میتونه تهشو ببینه...اونجا اون پایین ، کف رودخونه یه دنیای دیگست.

 

# بخشی از کتاب اسرار آمیز(!)  " مو مو "  _ نوشته ی میشائل انده ترجمه ی محمد زرین بال.

 

نویسنده : shaqayeq ۱ لایک:)
نیلوفر
۱۶ تیر ۰۰:۲۵
شکست بیش از موفقیت آموزنده است;کسی که هیچ گاه اشتباه نمی کند،هرگز به جایی نمی رسد.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
About Me
چیزی دارد تمام می شود،
چیزی دارد آغاز می شود،
ترک عادت های کهنه
و خو کردن به عادت های نو
این احساس چنان آشناست که گویی هزاران بار
زندگی اش کرده ام
می دانم و نمی دانم!!

«خلاقیت به خرج دادن بهتر از
کپی کردن است.خودتان یک بار امتحان
کنید!»
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان