پروانه ای از خواب می پرد!
تنت
به دشت گل های وحشی می ماند :
معطر و ناشناخته.
بوسه ام
هرجا که می نشیند
پروانه ای از خواب می پرد!
تنت
به دشت گل های وحشی می ماند :
معطر و ناشناخته.
بوسه ام
هرجا که می نشیند
پروانه ای از خواب می پرد!
گاهی این طوریه.ظهرا - وقتی همه چیز در گرمای تابستان به خواب رفته- دنیا رنگ دیگه ای میگیره ، شفاف میشه مثل یه رودخونه ، میفهمی که ؟ آدم میتونه تهشو ببینه...اونجا اون پایین ، کف رودخونه یه دنیای دیگست.
# بخشی از کتاب اسرار آمیز(!) " مو مو " _ نوشته ی میشائل انده ترجمه ی محمد زرین بال.
امروز فهمیدم حتی می شود وقتی داری الکترومغناطیس می خوانی هم چیزهایی تووی کتاب ببینی که خنده ات بگیرد.
مثلا این جمله را ببینید:
electromagnetic without integral is like life without wife!
خب شاید به نظر شما خنده دار نباشد(نظر شما هم محترم است ^_^ ) ولی برای من، وقتی تووی گرمای کسالت بار تابستان و شرایط ماه رمضان تووی یک کتابخانه ی خلوت با چندتا بچه کنکوری نشسته ام سر یک میز ، این جمله نسیم خنکی بود که یک لحظه نمی دانم از کجا فوت شد و لبخند روی لبم نشاند!
تصور اینکه انتگرال و الکترومغناطیس زن و شوهر هستند و الکترومغناطیس بدون انتگرال هیچ است،هاها...به نظرم می آید نویسنده ی کتاب کمی گرایشات فمینیستی داشته باشد.شاید هم وقتی داشته این قسمت از کتاب را می نوشته زنش با ملاقه ایستاده بوده بالای سرش و آقای نویسنده برای به دست آوردن دل همسر عصبانی این جمله را در متن کتاب قید کرده!
به هر سوی ما که خوش مان آمد.خندیدیم :))
تو هم به من فکر می کنی؟
آن قدر که
من به تو؟
#دری لولا شده به فراموشی